برگردان: کتی کشاورزی / به بالِ همیشه ی پروازم
شانزده سالگی یقین داشتم
که مهتاب
اگر بخواهد
می تواند من را عوض کند
همچنان که ماه
از کرکره ی باز عبور می کرد
سَرَم را
حتی تختم را
جا به جا می کردم
زیبایی را طلب می کردم،
پرخطر پرتویی آنی از فولاد،
تنی نازک تر،
چهره ی پریده رنگم را
رنگ پریده تر
با چه تلاشی
حمام مهتاب می گرفتم
آن زمان که دیگران
حمامِ آفتاب
اما نگاهِ خیره و بی لبخندِ ماه
من را بیدار نگاه می داشت
صبح ها
برافروخته و
آشفته بودم
تنها شبهای تار بود که
در خوابِ عمیق بودم و
بیشتر از همیشه می دیدم
که در چاهی غرق شده ام
آسوده
بیدار می شدم
اگر هم نه زیبا،
سرشار
از نیرویی دیگر گونه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر