۱۳۹۹ تیر ۶, جمعه

کوتاه راجع به توریل موی

«توریل موی»، فمنیست و متخصص علوم ادبی نروژی، یکی از کسانی‌ست که بسیار تلاش کرد تا تئوری فمنیسم وارد محیط آکادمیک شود. حال اما عقیده دارد که این تئوری بیش از اندازه آکادمیزه شده است. توریل استاد دانشگاه دوک آمریکا است و به موضوعات زیادی پرداخته است، برای مثال علوم ادبی، فرانسوی، انگلیسی. و همواره متأثر از سایر حوزه‌ها بوده است.

 توریل در جایی از «کاول» می‌گوید و نحوه‌ی خوانش یک متن و می‌گوید که کاول عقیده دارد باید یاد بگیریم متن را طوری بخوانیم که خود متن می‌خواهد. فهمیدن یک متن مثل فهمیدن انسانی دیگر است. اگر بخواهم کسی را بشناسم، باید گوش کنم که چطور حرف می‌زند و ببینم که چطور رفتار می‌کند. و هر چه زمان بیشتری را با کسی بگذرانم، تصویر بهتری از او خواهم داشت. همین موضوع در مورد متن صدق می‌کند. باید ببینیم کدام مفاهیم و کلمات برای خود متن مهم‌ترند.

توریل می‌خواهد بر میزان عدم اشتراک دو خواننده‌ی یک متن تأکید کند: فهمیدن یک متن فهمیدن وضعیت خود در رابطه با متن است. او می‌گوید که دو نفر هرگز یک متن را یکجور نمی‌خوانند. خواندن شکسپیر در انگلستان مثل خواندن شکسپیر در سریلانکا نیست، چرا که در سریلانکا شکسپیر با زمان استعمار و سرکوب گره خورده است، اما نه در انگلستان.

توریل موی بیش از همه برای فعالیت‌هایش در حوزه‌ی تئوری فمنیسم شناخته شده است. سال 1985 کتاب سیاست جنسیتی/متنی را نوشت، یکجور معرفی فمنیسم فرانسه و آمریکا که کتابی کلاسیک در این حوزه انگاشته می‌شود. بیش از صد هزار نسخه از این کتاب فروش رفته و به 16 زبان ترجمه شده است.

توریل می‌گوید او این کتاب را نوشته است چون کتابی‌ست که خود می‌خواسته بخواند، و اینطور مواقع دیگرانی هم هستند که چنین احساسی داشته باشند. در آن مقطع چنین کتابی لازم بود. اینکه کتاب خیلی طولانی نیست و به زبانی شفاف نوشته شده، مفید واقع شده است.

 توریل خود اواخر دهه‌ی شصت میلادی فمنیست شد. زمانی که چهارده‌ساله بود و در منطقه‌ی ساحلی «یَرن» نروژ راجع به «سیمون دبووار» در روزنامه خواند. کنجکاوی‌اش برانگیخته شد و مصمم شد دو کار بکند: فمنیست بشود و در دانشگاه، فرانسه بخواند. تنها قسمت‌هایی از «جنس دوم» به نروژی ترجمه شده بود، پس برای اینکه بتواند آثار نویسنده را دریابد، مجبور بود فرانسه یاد بگیرد.

توریل موی اولین فرد خانواده بود که در دانشگاه درس خواند. او می‌گوید از اینکه آن همه کتاب و نوشته وجود داشت متحیر شده بود. همیشه بسیار زیاد کتاب خوانده و فکر می‌کرده که مطالعه مشغولیت اوقات فراغت است. اما با خود گفته «عجب! واقعاً آدم‌هایی هستند که رمان بخوانند و بابتش حقوق بگیرند!» و این به نظرش باورنکردنی بوده است.

پس از فرانسه به علوم ادبی می‌پردازد و احساس می‌کند که می‌خواهد خود را وقف فمنیسم کرده و تلاش کند تئوری فمنیسم را به محیط آکادمیک بقبولاند. در طی سال‌های تحصیلش استاد زن نداشت و محیط آکادمیک هم میانه‌ی خوبی با مطالعات جنسیتی نداشت. او رساله‌ی دکترایش را  درباره‌ی رمان‌های آرمانشهری در ادبیات معاصر فرانسه نوشت (نباید کسی اونو بخونه! خودم خیلی ازش راضی نیستم!)، و این باعث شد مهر فمنیست رویش بخورد و اشتغال در کاری ثابت برایش سخت شود.

پنج سال دنبال کاری بعنوان محقق گشت و همیشه شماره‌ی 2 و پس از یک مرد بود. طی این مدت بصورت ساعتی بعنوان معلم فرانسه کار کرد، کار ترجمه انجام داد، بیکار ماند و به این فکر افتاد که شروع کند به خواندن اقتصاد. به جایش سیاست جنسیتی/متنی را نوشت و مُهر فمنیسم بر پیشانی‌اش حک شد.

خودش تعریف می‌کند: «بلافاصله پس از نشر کتاب مرا به مصاحبه‌ای در آکسفورد دعوت کردند. 14 مرد با من مصاحبه کردند و اولین سوالشان این بود: <دکتر موی، مشخص است که شما قصد نابود کردن این سازمان را دارید، پس چرا اینجا درخواست کار داده‌اید؟> فرقی نداشت چه پاسخی به این سوال بدهم، قرار نبود آنجا به من کار بدهند.» حال اینطور نیست. امروزه با زنی جوان که راجع به تئوری فمنیستی نوشته باشد مثل آکادمیسینی معمولی برخورد می‌شود. هیچ کس فکر نمی‌کند این زن می‌خواهد دانشگاه را با خاک یکسان کند.

توریل موی اعتقاد دارد با اینکه امروزه در خیلی زمینه‌ها پیش رفته‌ایم، فمنیسم بیش از اندازه آکادمیزه و درون‌گروهی شده است. جنبش زنان دهه‌ی 70 همراه بود با تظاهرات، گروه‌ها و اهداف مشخص، اما امروزه بیشتر انتزاعی است. خود می‌گوید: «آکادمیزه شدن بزرگ‌ترین پسرفت ماست. با اینکه خودم این را می‌خواستم، می‌خواستم که تئوری فمنیستی همیشه هم حذف نشود. می‌خواستم اساتید زن داشته باشم، می‌خواستم زنانی که راجع به تئوری فمنیستی نوشته بودند امکان کار داشته باشند. این چیزی بود که برایش تلاش کردم، اما حالا می‌بینم که کاملاً انتزاعی شده است.»

مورد توجه قرار گرفتن سیاست جنسیتی/متنی باعث شد که او معذالک کاری در دانشگاه «بَریِن» پیدا کند و در نهایت در دانشگاه دوک استخدام شد. توریل موی تا به امروز یک سری کتاب‌ نوشته که مورد استقبال قرار گرفته‌اند، برای مثال کتاب‌هایی راجع به سیمون دبووار و «هنریک ایبسن». این کتاب‌ها مورد تحسین دانشجویان، اساتید و اساتید راهنما قرار گرفته‌اند.

او به شاگردانی که قصد نوشتن مقاله‌ی علمی یا رساله دارند توصیه می‌کند موضوعی را انتخاب کنند که مورد علاقه‌شان است، نه چیزی که برای پیشرفت شغلی‌شان خوب است. می‌گوید: «اگر تمام وقتم را روی تئوری فمنیستی می‌گذاشتم احتمالش زیاد بود که بسیار برجسته‌تر بشوم، اما کافی نبود. می‌خواستم کاری که می‌خواهم را انجام دهم. بالاخره خوبی رفتن به دانشگاه این است که فرد می‌تواند تا حدی آزادی فکری داشته باشد، و باید از این آزادی استفاده کرد. معمولاً به دانشجویانی که می‌خواهند در مقطع دکترا درس بخوانند می‌گویم که موضوعی جالب انتخاب کنند. یک نقطه‌ی شروع خوب چیزی‌ست که نمی‌فهمند، اما می‌خواهند بفهمند.»

توصیه‌ی دیگر او به دانشجویان دکترا این است که بنویسند. از روز اول، هر روز بنویسند. اینطور رساندن منظور خود و واضح کردنش راحت‌تر می‌شود. می‌گوید: «دانشگاهی‌ها باید صدای خودشان را پیدا کنند. خیلی‌ها فکر می‌کنند اول باید همه چیز را بخوانم و بعد شروع به نوشتن کنم، اما در آخر به وحشت می‌افتند و هیچ چیز نمی‌نویسند. به جایش هر روز بنویسید و در یک دفتر مخصوص تحقیق چیزهایی که به آن فکر می‌کنید را مکتوب کنید. بعد می‌توانید ورق بزنید و ببیند راجع به بدن خیلی نوشته‌اید. خب شاید موضوع شما بدن باشد؟ یا متوجه شوید که مدام به جیمز جویس ارجاع می‌دهید، چرا؟ باید خودتان را بعنوان متفکر و روشنفکر بشناسید، و این کار را با نوشتن انجام می‌دهید.»

 

نویسنده: الین ویدفلت Elin Widfeldt

لینک مطلب اصلی در سایت دانشگاه گوتنبرگ:

https://www.gu.se/omuniversitetet/aktuellt/nyheter/detalj/litteraturvetaren-toril-moi-stred-for-feminismen.cid1328270

 


هیچ نظری موجود نیست: